فهرست مطالب

مجله متن شناسی ادب فارسی
پیاپی 4 (زمستان 1388)

  • تاریخ انتشار: 1388/12/20
  • تعداد عناوین: 8
|
  • محمدجعفر یوسفیان کناری، محمود طاووسی صفحات 1-18
    شواهد تاریخی مبنی بر تعامل فرهنگی تمدن بین النهرین و اقوام ایرانی، اعتبار خاستگاه سومری حماسه گیل گمش را در معرض تردید قرار می دهد. گمانه های باستان شناختی، ادبی- نوشتاری و اساطیری موجود، احتمال انشعاب آن را از یک خاستگاه تاریخی دیگر تقویت می کند. مستنداتی دال بر وجود زیستگاه های تمدنی کهنتر در شرق بین النهرین، سابقه خط و کتابت در نزد اقوام پیش- عیلامی، کتیبه های مکشوفه از تپه یحیی، علاوه بر مشابهت های صوری و مضمونی آن با ظروف کلریت یا حکاکی های به جا مانده در کنارصندل، همگی نشان از وجود اسطوره ای نظیر گیل گمش- به مثابه رام کننده حیوانات– در نواحی هلیل رود (جیرفت) ایران دارند. بر این اساس، می توان گفت که حماسه شفاهی یاد شده، به حکم مراودات بینافرهنگی پیش- عیلامیان با تمدن بین النهرین از سرچشمه های اساطیری خود در تمدن آراتا جدا گشته و بتدریج تبلوری مبالغه آمیز و مکتوب پیرامون شخصیت تاریخی یکی از پادشاهان سومر یافته است.
    کلیدواژگان: گیل گمش، اسطوره، بین النهرین، جیرفت، باستان شناسی
  • حسین میرجعفری، مهدی بزاز دستفروش صفحات 19-42
    چرنداب نام یکی از محلات کهن تبریز و نیز نام یکی ازمهمترین گورستانهای تاریخی شهر تبریز است. تنها آثار به جای مانده ازگورستان تاریخی چرنداب و مزارات آن، سنگ قبرهای صندوقی شکل است که در بدنه دیوار برخی ازبناهای تاریخی این محله و یا در کوچه پس کوچه های آن به چشم می خورد.
    عرصه گورستان تاریخی چرنداب تا حدود سال1313 ش. معین و مشخص بوده، لیکن از این تاریخ به بعد با احداث خیابان و ساخت و ساز درعرصه آن،آثار به جای مانده از بین رفته است، ولی بااین حال، هنوز هم می توان حدود تقریبی آن را براساس شواهد واسناد موجود مشخص نمود.
    آنچه که در نوشتار حاضر بررسی می شود، پیشینه تاریخی این مکان و نیز گزارشهای تاریخی موجود درباره چرنداب از ادوار مختلف تاریخی تا دوره معاصر است. همچنین تلاش شده است شرح مختصری از آثار و احوال بزرگان مدفون در مزارات چرنداب از منابع تاریخی استخراج و ارائه گردد.
    مهمترین منبع تاریخی درباره چرنداب و بزرگان مدفون در آن،کتاب روضات الجنان وجنات الجنان است. این کتاب با آنکه درباب مزارات اکابر و اولیای تبریز و حواشی آن تحریر یافته، لیکن اطلاعات سودمندی در خصوص محلات تاریخی تبریز در بردارد و بیشترین اطلاعات مربوط به چرنداب و اهل مزارات آن دراین کتاب ارائه شده است.همچنین تلاش شده براساس آثار برجای مانده و نیز نقشه های تاریخی شهر تبریز، محدوده این محوطه تاریخی مشخص گردد.
    کلیدواژگان: تبریز، چرنداب، روضات الجنان و جنات الجنان، ایلخانی، صفویه، قاجار
  • محمدجعفر یاحقی، سمیرا بامشکی صفحات 43-58
    نظامی گنجوی را می توان به عنوان یکی از چهره های برجسته نماد پردازی در ادبیات فارسی به شمار آورد. در میان آثار ارزشمند این شاعر بزرگ، هفت پیکر اثری کاملا رمزی است که هر یک از اجزا و تصاویر آن می تواند به صورت نمادین تفسیر شود. یکی از مهمترین این تصاویر، تصویر «غار» است که نقش پررنگ و برجسته ای در سراسر اپیزودهای (حادثه های فرعی) این کتاب ارزشمند دارد. سؤال اصلی این پژوهش، این است که ایماژ «غار» نماد چه چیزهایی است و چگونه معانی نمادین آن در خدمت درونمایه اصلی هفت پیکر قرار گرفته است؟ با روشن شدن این موضوع، ظرافت، دقت و نگاه ریز بین نظامی در ایجاد ساختاری منسجم، که همه اجزای ٱن یک کل واحد را تشکیل می دهند، بیش از پیش جلوه می کند. در این تحلیل تصاویر نمادین دیگر، مانند شکار، اژدها، گنج و... که در ارتباط با نماد «غار» است نیز بررسی می شود.
    کلیدواژگان: نظامی، نماد، غار، هفت پیکر
  • سجاد آیدنلو صفحات 59-78
    منظور از تلقیات عامیانه درباره فردوسی و شاهنامه، روایات، باورها و دانسته های عامه مردم ایران - به غیر از طبقه اهل قلم و فرهیختگان- است که هم خاستگاه و شیوه حفظ و انتقال آنها شفاهی بوده و هم برخلاف آگاهی ها و خواسته های دسته دیگر (ادبا و مورخان) مجال کتابت نیافته است. بخشی از این روایات شفاهی/ مردمی در جلد نخست مجموعه فردوسی نامه استاد انجوی شیرازی گردآوری شده است و بررسی تحلیلی و طبقه بندی آنها نشان می دهد که در این گونه داستانها عموم خوانندگان شاهنامه و دوستداران فردوسی یا به بازسازی جزئیات فراموش شده سرگذشت شاعر و روشن کردن مبهمات احوال او- چنان که می خواسته و می پنداشته اند- پرداخته اند (مثلا: به دست دادن اطلاعاتی درباره پدر، مادر، خواهر، همسر و فرزندان فردوسی، نام و تحصیلات وی و...) و یا اینکه شماری از ویژگی های دینی، اخلاقی، فکری و هنری فردوسی و نیز نکته هایی درباره حماسه ملی خویش را- باز آن گونه که می پسندیده و می دانسته اند- ضمن این روایات گنجانده اند که مهمترین آنها چنین است: 1. میهن دوستی فردوسی؛ 2. فردوسی، آفریننده رستم؛ 3. تشیع فردوسی و رابطه او با امام علی(ع)؛ 4. رنجها و دشواری های شاهنامه سرایی؛ 5. فردوسی و سلطان محمود؛ 6. مناعت طبع فردوسی؛ 7. مدت زمان نظم شاهنامه؛ 8. شمار ابیات شاهنامه؛ 9. واقعی بودن روایات و رویدادهای شاهنامه؛ 10. تجسم عینی داستانهای شاهنامه در نظر فردوسی؛ 11. نبودن واژه ای عربی در شاهنامه؛ 12. ابیات منسوب؛ 13. رواج و شهرت زود هنگام شاهنامه؛ 14. شاهنامه آخرش خوش است.؛ 15. بهشتی بودن فردوسی.
    کلیدواژگان: فردوسی، شاهنامه، تلقیات عامیانه، فردوسی نامه، روایات شفاهی
  • قدسیه رضوانیان، حمیده نوری صفحات 79-94
    در این مقاله از میان عناصر داستان، به بررسی راوی، ویژگی ها و زاویه دید وی در رمان آتش بدون دود، اثر «نادر ابراهیمی» پرداخته می شود. براین اساس، ابتدا تعریفی از روایت ارائه شده، پس از تعریف راوی -که از کلیدی ترین عناصر داستان به حساب می آید و سازمان بندی داستان تا حد زیادی در گرو آن است- از میان انواع زاویه دید، «تک گویی درونی» و انواع آن -که از راه های دسترسی به ذهن شخصیت های داستان است- بررسی می گردد. از آن جا که رمان آتش بدون دود را راوی «دانای کل» روایت می کند، ویژگی های این راوی در رمان بیان شده است و سپس به چگونگی استفاده راوی دانای کل از انواع تک گویی ها و تغییر کانون دید به روایت داستان پرداخته و ویژگی های خود را همچون یک شخصیت داستانی، آشکار ساخته است و آمیخته ای از روایت کلاسیک و مدرن را به صورتی به نمایش می گذارد که گاه، «آتش بدون دود» را به رمانهای پست مدرن نزدیک می کند.
    کلیدواژگان: راوی، روایت، زاویه دید، کانون، آتش بدون دود، نادر ابراهیمی
  • منصور میرزانیا، ماجده میرزانیا صفحات 95-114
    شبنم یا قطره های آبی که شبها بر گل و گیاه می نشیند، یکی از سازه های زبانی در ساختار غزل به حساب می آید که علاوه بر معنای قاموسی و متعارف خود در هزاره تحول و تغییر اندیشه ها و سبکها، جای خود را بخوبی یافته و در مفاهیم هنری و مضامین فراقاموسی و مستعار، دستمایه ای برای آفرینش جلوه های نمادین و خلق درون مایه های اخلاقی و عرفانی گشته است؛ به گونه ای که در آثار گویندگان ایرانی، این موجود خرد و درخشنده توانسته است بار معنایی گرانی را بر دوش کشد و در شعر شاعرانی نازک اندیش چون حافظ و صائب و پیروان سبک اصفهانی، اندیشه های باریک را با سبک عارفانه و عاشقانه در آیینه شفاف خود جلوه گر سازد.
    کلیدواژگان: شبنم، فروتنی، پاک چشمی، شب زنده داری، یکرنگی
  • محمدرضا نصراصفهانی، طاهره میرزایی صفحات 115-130
    محمد علی جمالزاده، نخستین نویسنده ایرانی است که به نوشتن داستان کوتاه به شیوه اروپایی پرداخت. اولین مجموعه او یکی بود یکی نبود را سرآغاز ادبیات واقع گرایی ایران دانسته اند. مهمترین مضامین مطرح شده در داستانهای جمالزاده، مضامین اجتماعی و سیاسی است. یکی از این موضوعها، مساله زنان است. از آنجا که جمالزاده در دوره کودکی محیط و فرهنگ ایران عصر مشروطه را از نزدیک دیده و با خاطره آن از ایران خارج شده و پس از چندی تقریبا تا پایان عمر به میهنش بازنگشته است، زنان قصه های او عموما زنان دوره قاجارند: کم اطلاع، سطحی و عموما بی سواد و خرافاتی. دوری جمالزاده از ایران بر دیدگاه او درباره بسیاری از مسایل اجتماعی، از جمله مساله زنان تاثیر گذاشت و در واقع، او از بسیاری از وقایع و تحولات فرهنگی جامعه بی خبر ماند.
    در این مقاله، عزم بر آن است تا ضمن بیان مقدمه ای در باب چگونگی حضور زنان در داستانهای جمالزاده، به نقد و بررسی دیدگاه های او درباره زن ایرانی پرداخته شود.
    کلیدواژگان: جمالزاده، زن ایرانی، ادبیات داستانی، مشروطه، قهرمان داستانی
|
  • M.J. Yousefian Kenari, Tavousi .M Pages 1-18
    There are many evidences, which indicate Gilgamesh could never be explored genealogically without considering the interactions of Mesopotamia civilization with the historical and cultural backgrounds of Persian residents of the eastern territories. The archeological, lingual and mythological suppositions signify the probability of some branches from another master-origin more historically longer than Mesopotamian culture and civilization. The documents indicating the existence of greater habitats in the eastern territories of Mesopotamia, pre-Elamite inscriptions were recently discovered near Tapp-e-Yahya, as well as the structural evidences of chlorite vessels remained in Konar-sandal all indicate that there might be a live myth like Gilgamesh - as an animal domesticator in the neighborhood of the Halil Rroud. It could be claimed that the supposed Mesopotamian origin of Gilgamesh epic is, in fact, intertwined with the mythological roots of Arata civilization. The oldest origin of a myth called “Animal domesticator” and “One who is in search of excellence and eternity” could be approximately dated back a thousand year, at least, in the recent findings of Jiroft. This study attempts to present a new turning point into a fundamental approach to Jiroft civilization as an ancient and antique inevitable society originating Gilgamesh epic.
  • H. Mir Jafari, M. Bazzaz-E Dastfroush Pages 19-42
    Charandab is one of the oldest lanes in Tabriz, where the most important cemeteries of Tabriz located. For the time being, only “the ruined cemetery” including the box shaped gravestones has remained. The area in which the cemetery is now situated was clearly known until 1934, but after that constructing a new street destroyed the cemetery; however, one could approximately determine its surroundings on the basis of the evidences available. The aim of this paper is studying the historical background and reports represented about the cemetery in different eras; moreover, the researchers attempted inferring the biography of the literary men buried in the cemetery. The most important historical resources on Charandab and the buried men are Rozat Aljinan and Jinat Aljinan. These books, though, are mainly about the graves of the great men in Tabriz, they could provide the reader with valuable information on the historical neighborhood of Tabriz. Based on what remains along with maps at hand, it is possible to determine the area that the cemetery covers. This paper, also, consists of reviewing the researches on the matter of Charandab and the buried literary men there.
  • M. J. Yahaghi, S. Bameshki Pages 43-58
    Nezami is one of the most significant symbolist figures in Persian literature. Among his works Haft Paykar, a complex symbol and allegory of spiritual and moral growth, is regarded as his masterpiece. This article has addressed Haft Paykar’s symbolism appearing in a pervasive image; that is, the image of the cave. The research’s question is how the symbol of the cave is related to the main theme of the work. Other imageries such as hunt, dragon, treasure and so on, which are related to cave, are analyzed. It can be concluded that Nezami has created a special work with organic unity.
  • S. Aydenloo Pages 59-78
    Vulgar Stories, beliefs and information about Ferdowsi and Shahname, in contrast with those compiled and put into written form, are of a different folkloric nature. Some of these narratives have been recently compiled in the first volume of Ferdowsi Name. Their general content deals with the details and indefinites of Ferdowsi's biography and some religious, ethical, mental and artistic particularities of Ferdowsi as well as some points about Shahname. Considering what people think of Shahname and Ferdowsi, these particularities and points could be listed as follows: 1) Patriotism 2) Ferdowsi as the creator of Rostam3) Ferdowsi’s attribution to Shiite and his relation with Imam Ali4) Pains and hardship of Shahname’s versification5) Ferdowsi and Mahmoud6) Magnanimity of Ferdowsi7) The time of the composition of Shahname8) Number of Shahname’s couplets9) Reality of Shahname’s stories and event10) The stories’ objectivity for Ferdowsi11) Shahname’s Being devoid of Arabic words12) Verses attributed to Shahname13) Quick fame of Shahname in Ferdowsi’s period14) The good end of Shahname15) Ferdowsi’s being in Paradise
  • Rezvanian Gh. H. Noori Pages 79-94
    In this essay, among all elements existing in any novel, the narrator, his characteristics and his point of view are analyzed in the novel called "Atash– Bedoon- e- Dood" written by "Nader Ibrahimi". Accordingly, first, a definition of narrative is presented, and then narrator, which is one of the most important elements in all novels and the structure of most novel most is defined. Among all kinds of point of views, the internal monologues, which is one of the ways to enter the mind of novel characteristics is analyzed. After all, the characteristic of the protagonist narrator in the novel "Atash - Bedoon- Dood" will be presented. As the result, it is pointed out how the protagonist narrator- in this novel- narrates the stream of the story by exploiting different monologues and other techniques. In addition, the characteristics of the narrator as a "character" will be finally delineated and be shown that it is both a combination of classic and modern narratives, a technique mostly available in post-modern writings.
  • Mirzania. M. Pages 95-114
    Dew or water droplet, which sits down on the plants and flowers at night, is considered as one of the main lingual constituents of most given Persian sonnets. This concept has found its real place during the millennium of styles and thoughts development. When being used in figurative and metaphorical meanings, it could not only be of both literal and ordinary uses, but it provides the means of symbolic images, ethical and mystical thoughts and theme creation, as well. As a result, this tiny object has been able to shoulder a lot of high meanings, themes and thoughts in Persian poetical works. In addition, in meticulous poet's works such as Hafez, Saeb and the followers of Esfahani style, it manifests intricate and exact thoughts by mystical and lyrical style in its mirror of clear drops.
  • M.R. Nasr, T. Mirzaee Pages 115-130
    Mohammad-Ali Jamalzade is the first Persian storywriter who came up with a European-like way of short story writing in Iran. His first book, that is, “Yekki bood yekki nabood”, is often considered as a beginning to Iranian Realism. Topics being dealt with in this book are mostly related to the social and political issues prevalent among the Iranian women. However, jamalzade’s being away from Iran, led to his nearly complete failure to understand the spirit of the modern time in Iran. Actually, his understanding of the women is mostly based on his old view of women in Iran. In fact, his view was merely a reflection of his configuration of though about women, not of the modern era but of the Qajar dynasty. Thus, in this paper, his standpoints will be closely analyzed and meditated upon.